Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش جماران، نام جنگ که به میان می‎‌آید نمی‌شود از نام رفیق‌دوست به سادگی گذشت. اویکی از مؤسسان سپاه و نیز وزیر سپاه در کابینه‌های میرحسین موسوی است. با آغاز جنگ، در قامت وزیر، مسئولیت تأمین تجهیزات جنگی برای سپاه را بر عهده داشت. بسیاری از موشک‌هایی که از سوی ایران به سمت نیروهای عراقی شلیک می‌شود حاصل مذاکرات رفیق‌دوست و قذافی بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به زبان دیگر موشک‌ها سوغاتی‌هایی بود که او با خود از لیبی آورده بود.

این ویژگی‌های او باعث شد در زمانی که دولت و سپاه بر سر مسائلی مانند موشک دچار اختلاف شده‌اند به سراغ او برویم .

رفیق‌دوست از اختلاف‌ها گله داشت. می‌گفت باید روحانی عقب نشینی کند. در اختلاف دولت و سپاه در ماجرای حمله موشکی به داعش گفت هر دو بی‌ربط حرف می‌زنند.

در این گفت‌وگو از بنی‌صدر هم پرسیدم و البته انتخابات ریاست جمهوری. در ادامه متن کامل گفت‌وگوعصر ایرانبا رفیقدوست را که در بنیاد نور انجام شد را بخوانید:

*اخیرا بنی صدر در مصاحبه ای مطرح کرد؛ این مساله کهایران، زمین بدهد و زمان بخردطرح سپاه بود که خودشان مطرح و بعدها بنام بنی صدر زدند، با توجه به حضور پر رنگ شما در آن زمان در فعالیت های سپاه نظر شما چیست، این موضوع طرح سپاه بود یا فرافکنی بنی صدر است؟

یکی از ویژگی های بنی صدر دروغ گویی های محکم بود و آنچنان هم دروغ می گوید که همه باور می کنند. دلیل اینکه این حرف متعلق به خودش بود این است که تا زمانی که بنی صدردر قدرت بود حضور سپاه و مخصوصا بسیج یا در جبهه ممکن نبود یا حضور ما با اذن آیت‌الله خامنه‌ای اتفاق می افتاد. حتی خیلی وقت ها کارهای ما را هم خنثی می کرد. ما معتقد بودیم بنی صدر دست نشانده ای بود که از اول به جمهوری اسلامی با زیرکی تحمیل شد .

آقای صفایی نماینده امام در ارتش می گفت: تنها شاهد زنده داخل ایران هستم که در جریان حمله آمریکایی ها به طبس با دلایل محکم خیانت بنی صدر را گواهی می دهم. در جلسه ای که من بعنوان نماینده امام به ارتش رفته بودم دستور اینکه آنجا را بمباران کنند تا اسناد از بین برود علنا گفته می شود، وقتی آمریکایی ها در طبس زمینگیر شدند چند وسیله آنها سالم ماند؛ بعد از آن دو هواپیما بلند می شود و آنجا را بمباران می کنند.

شهید منتظری قائم در آن زمان توسط آمریکایی ها شهید نشد بلکه توسط نیرو هوایی خود ما این اتفاق افتاد. طرح این موضوع که چرا برویم و اینکار را بکنیم را آقای صفایی می داند که در جلسه حضور داشت و مایل است بگوید. در خاطراتم گفته ام زمانی که بنی صدر هنوز می خواست در یکی از عملیات ها که فرمانده کل قوا بود شرکت کند مرحوم شهید کلاهدوز بمن زنگ زد و گفت اگر 1000تفنگ ژسه به ما برسانید با توجه به نیروی داوطلبی که حضور دارد پیروزی ما تضمین شده است.

*اتفاقا در همین مصاحبه می گوید ما از نظر اسلحه به سپاه رسیده بودیم فقط توپ و تانک نداشتیم.

همین را می خواهم بگویم. من تا قبل از بنی صدر از تسلیحات ارتش اسلحه می گرفتم ، آن روز هم که مراجعه کردم گفتند بنی صدر دستور داده که اسلحه با اجازه خودم انتقال یابد. پشت فرمان لندکروز نزدیکای غروب به دزفول رسیدم جایی که بنی صدر در آنجا بود. یک لباس سربازی هم تنش بود و کلاهی بر سر در اتاق جلسه بود. اما جایی که من رفتم بنی صدر را ببینم سالنی بود که هیچ صندلی در آن وجود نداشت و همه هم ایستاده بودند.

یکی از کسانی که ایستاده بود اقای غرضی استاندار وقت خوزستان بود سوال کردم چرا اینطوری؛ گفت من الان یکساعت و نیم هست اینجا ایستادم بنی صدر دستور داده صندلی نباشد. تا اینکه بنی صدر آمد و من به او گفتم دستور بده هزار عدد تفنگ ژسه به من بدهند.

گفت نمی‌دهم برو از ارباب هایت تفنگ بگیر. پرسیدم کدام ارباب؛ گفت اقای بهشتی، اقای هاشمی، اقای خامنه ای. گفتم انها ارباب های من هستند اما تفنگ دست توست که گفت: تفنگ نمی دهم. رفت سوار جیپش شد من رفتم زیر چرخ عقب جیپ خوابیدم، گفتم تا حواله 1000 تفنگ ننویسی نمی روم. نوشت. اما وقتی من رفتم تسلیحات گفتند تلگراف زده که تفنگ ندهید. ببینید بنی صدر جلوی عملیاتی که اگر با هزار تفنگ بیشتر انجام می شد مطمئن تر بود را می‌گرفت. این غیر از زمین دادن و زمان گرفتن است؟! البته من افرادم را آوردم قفل در تسلیحات ارتش را بریدم و بجای 1000 اسلحه 3000 عدد و 300تیربار فرستادم جبهه و کار خود را انجام دادیم.

*بعد از انجام این کار با شما برخورد نکرد؟

چرا، ولی من قبلا به امام گزارش داده بودم و امام به او گفت کاری با فلانی نداشته باش . او در همه جا گفته اگر در اسناد بگردید. تا روزی هم که در مسند بود عراق پیشروی میکرد.

*برخی مانند آقای شمخانی معتقدند که بنی صدر اشتباه استراتژیک داشت او خائن نبود ؟

دعوای ما با اقای شمخانی همین است، اکثر ما معتقدیم که بنی صدر خیانت کرده است. من معتقدم اگر بخواهیم در تاریخ دنیا آدم احمقی را پیدا کنیم یکی از نمونه های اعلای آن بنی صدر است. یعنی کسی بیاید در نظامی به آن جایگاه برسد مورد پشتیبانی امام قرار بگیرد اما چنین عملکردی از خود نشان دهد.

من یکروز خدمت امام رفتم و گفتم ، شما آقای بهشتی ، هاشمی و خامنه ای را می شناسید چطور در مقابل این ها از بنی صدر حمایت می کنید. امام عصبانی شد و گفت 11 میلیون مردم به بنی صدر رای دادند و من برای آنها ارزش قائلم . این آدم احمق بود که امام را برای خود نگه نداشت. یکباره از مقام ریاست جمهوری می‌رود در نزدیکی قبرستانی در پاریس زندگی می کند که اگر مرد، مردم زحمت تشیع جنازه نداشته باشند. یک زمانی من مسئول تدارکات سپاه بودم، سید حسین خمینی را فرستاد پیش من برای اینکه من از سپاه استعفا بدهم.

بعد من رفتم پیش بنی صدر، بمن گفت باید از سپاه بروم گفتم: تو در مقامی هستی که می‌توانی من را از سپاه بیرون کنی چرا بیرون نمی کنی؟ با یکدیگر بحثمان شد. در تجزیه و تحلیل خودم فکر کردم رفتار این شخص رفتار یک احمق نیست. آن زمان رفتن من از سپاه خیانت بود چون پست حساسی داشتم و همه از من راضی بودند. لذا در مورد جنگ رفتار او را حمل بر اشتباه نمی کنم و به نظرم خیانت کرد.

*بنی صدر معتقد بود که نیروهایی مثل آقای بهشتی، آیت الله خامنه ای و آقای هاشمی قصد داشتند ارتش را نابود کنند و سپاه جای آن را بگیرد آیا درست بود؟ اصلا نگاه شما در اول انقلاب نسبت به ارتش چه بود؟

اتفاقا من با بعضی از ارتشی ها قبل از انقلاب ارتباط برقرار کرده بودم و یادم هست سپهبد مقدم که آن موقع رئیس ساواک بود به منزل شهید بهشتی آمد البته من در ملاقات نبودم اما مرحوم شهید بهشتی برای ما تشریح کرد وگفت: ایشان آمده بود و از من پرسید شما با چه چیزی می خواهید با شاه بجنگید؟ من گفتم شما با چی می خواهید با مردم و امام بجنگید؟ اگر با این ارتش می خواهید بجنگید تا سرهنگ شما هم به ما اظهار وفاداری کرده است تعداد تیمساری هم که شما هستید هر کاری می خواهید بکنید شما نیرو ندارید با ما بجنگید. من عقیده مرحوم شهید بهشتی و مقام معظم رهبری را چون با آنها صحبت کردم می دانم عقیده سومی را چون صحبت نکردم اطلاع ندارم. حتی ما نسبت به توجهی که آیت‌الله خامنه ای به ارتش داشت تعجب می کردیم و بعضی اوقات ما ناراحت می شدیم که آقا ارتش را بیشتر از ما دوست دارد. آقا هم با درایت اینکار را می کرد و بعد هم عنوان کرد و گفت، امام بیشتر از همه این را می خواست.

بنی صدر آن موقع خیلی کاره ای نبود یک پست ریاست جمهوری داشت. درکل بنی صدر خیلی دروغ می گوید؛ مرحوم بهشتی به من می گفت: تو که به جبهه می روی در آنجا یک وزنه تعادلی بین سپاه و ارتش باش. ببینید من یک درجه ارتش و امیری دارم که برادرهای ارتش برایم آورده اند چون من در جبهه هر زمان که لازم بود بین سپاه و ارتش التیام می دادم و هم اینکه اگر امکاناتی داشتیم به آنها هم می دادیم. این صحبت بنی صدر هم دروغ است. وقتی که آقای بهشتی و آیت الله خامنه موافق ابقای ارتش بودند طبعا آقای هاشمی هم با آنها همفکر بود.

*یک سری اختلافات بین سپاه و ارتش در جنگ بود آیا این اختلاف مربوط به نحوه اداره جنگ بود یعنی مثلا ارتش نگاه کلاسیک به جنگ داشت و با نگاه سپاه فرق داشت.در مورد این تفاوت دیدگاه توضیح دهید.

خدا رحمت کند مرحوم تیمسار ظهیری نژاد را، او هیچوقت ابایی نداشت و می گفت من حرف شما سپاهی ها را نمی فهمم. در این جنگ باید دنبال امکانات باشید در مقابل هر تانک عراقی دو تانک و در مقابل هر هواپیمای عراقی دو هواپیما، به این تز معتقد بود. در ارتش افراد دیگر هم مثل مرحوم صیاد شیرازی بودند که این عقیده را نداشتند و به ما نزدیک تر بودند او از کسانی بود که از قبل از انقلاب با ما ارتباط داشت لذا ما نظری نداشتیم که ارتش از بین برود.

ابتدای تشکیل سپاه، سپاه از اول مخالف ارتش نبود چون ما برای ماموریتی غیر از ارتش تشکیل شدیم. ارتش در تمام کشورها مسئولیت سرزمینی و مرزی دارد سپاه برای حفاظت از انقلاب و دستاوردهای انقلاب تشکیل شد. لذا ما تعارضی با ارتش نداشته و با آنها همکاری داشتیم در جبهه در عملیات هایی فکر فرمانده های ارتش و سپاه به هم نزدیک می شد برای مثال در بدر ارتشی ها عملیات را پذیرفتند اما طرح و نقشه سپاه بود. لشکرهایی از ارتش مامور و با لشکرهایی از سپاه ادغام می شدند، یعنی مثلا لشکر 8 نجف با مثلا لشکری که از منطقه اصفهان به جنگ آمده بود یکی می شدند. زمان هایی بود که در طرح و نقشه به ارتش کمک می کردیم ولی زمان هایی که هیچکدام قبول نداشتند خودمان مستقل عمل می کردیم. بیشتر اختلاف در دید رزم کلاسیک و چریکی در جبهه بود دعوایی هم نداشتیم، می گفتند؛طبق دانش ما این کار درست نیست خودتان بروید عمل کنید.

*بحثی در خصوص آزاد سازی خرمشهر وجود دارد که معتقد هستند بعد از فتح خرمشهر می توانست جنگ ادامه پیدا نکند. این عقیده از آن سال تا کنون ادامه دارد و تفسیرهای مختلفی هم در مورد آن بیان شده است. در این مورد دیدگاه شما چیست؟

من جزو عده ای بودم که موافق ادامه جنگ بودم. منطق من هم این بود که طلاعاتی ازدشمن قبل از حمله به کشور بدست ما امده بود که در مورد توان نظامی ایران مرتب در حال تحقیق است و به جاهای خوبی هم رسیده بود و بر مبنای جنگ های کلاسیک در دنیا ، آن زمان که صدام نخ توپ 130 را کشید و در مصاحبه گفت 6 روز بعد در تهران ، این درست بود. چرا ؟ چون مقابله مردم برای پیروزی نظام با خیانت شاه با ارتش همراه شده بود؛ ارتش هم از نظر نیروی انسانی، اینگونه بود که همه ارتش وارد نشده بودند اما مردم همه ارتش را از کار انداخته بودند. همچنین تمام سران ارتش را یا گرفتند یا آنها فرار کردند. دو سه خیانت شده بود، فکر می کنم دولت موقت سربازی را یکسال کرد و به محض اینکه این کار انجام شد 50 درصد پادگان ها خالی شد. از سوی دیگر دستور دادند هر افسری برود در شهر خودش خدمت کند اصلا در همه جای دنیا تنها سازمانی که هر کجا نیرو دارد باید خانه سازمانی داشته باشد ارتش است و حالا هر افسری باید برود در شهر خودش چکار کند. همچنین امکانات ارتش را مردم از کار انداخته بودند بطوریکه لشکر 92 زرهی اهواز که ده ها تانک و نفربر دارد تنها دو تانک سالم برایش باقی مانده بود و بقیه آنها در گوشه و کنار شهر اهواز خراب شده و داشتند آنها را تعمیر می کردند.

با این دید و آگاهی بود که صدام به ایران حمله کرد. سمبل شکست صدام همان اول اتفاق افتاد که ارتش صدام و سه لشکر بزرگش 34 روز یا 43 روز پشت دروازه خرمشهر ماندند. در خرمشهر یک گروه نیروی دریایی حضور داشت و سپاه و مردم، که این نیروها توانستند 34 روز مقامت کنند.

این پیروزی ما را تا اخر جنگ به ارمغان آورد. اما وقتی ما خرمشهر را گرفتیم، می گفتیم چه اتفاقی افتاده؟ ما با یک سیستم جدید یعنی اوردن همه مردم به صحنه جنگ و با کمترین امکانات توانستیم بخش سیاسی متصرفات عراق را از دستش خارج کنیم. مهران را آزاد کردیم. مهرشهر را آزاد کردیم خرمشهر را گرفتیم اما اکثر نقاط استراتژیک که اسم و رسم نداشت دست صدام بود که بعدا گرفتیم از نظر امکانات ما همان فلک زده قبل از جنگیم و اگر ما الان جنگ را متوقف کنیم شش ماه بعد صدام با یک امکانات قویتری قطعا تهران را می گیرد؛پس ما باید جنگ را به داخل عراق بکشانیم و خودمان را تقویت کنیم. چه اتفاقی افتاد؟ مدام گفتند گزینه نظامی روی میز است و دوباره گذاشتند زیر میز، ما در اخر 6 سال آنچنان قدرتمند شده بودیم که در عملیات کربلای 5 که پیروز شدیم فرمانده تیپ 65 ارتش عراق را اسیر کردند، آوردند پیش من، من عربی صحبت می کنم و از او پرسیدم چرا نجنگیدی گفت: من به جبهه نرسیدم تیپ من تا نزدیکی خط آمد اما تنها من و دو معاونم زنده ماندیم بقیه یا کشته شدند یا زخمی یا فرار کردند. علت را پرسیدم،گفت: این آتشی که شما بر سر ما ریخیتید در جهنم خدا هم نبود. یعنی نیرویی که در ابتدا باید می گشت از کمیته ها سلاح جمع می کرد انچنان توپخانه قدرتمند پیدا کرده بود که دشمن درباره آن اینچنین می‌گفت.

بعد از جنگ هم خودکفایی دفاعی که در همه چیز شروع شده بود ادامه یافت یعنی ما در اواخر جنگ دوربین و بیسیم و توپ و قایق و کشتی و زیردریایی می ساختیم و این کار ادامه پیدا کرد تا الان. ما در حال حاضر از معدود کشورهایی هستیم که صددرصد خودکفایی داریم ما با آمریکایی ها برابری داریم یعنی اگر بحث پهباد میشود آمریکایی ها ای کیو 170 میاوردند که از نظر اویونیک و دستگاه های دیگر بر ما برتری دارد ما الان پهبادی داریم که سه برابر آخرین پهباد امریکایی توان پرواز و دوری پروازی و بمباران دارد.

خوب این موارد نتیجه آن 6 سال اعتمادی است که امروز چنین توانی داریم و در نتیجه آن هیچ کشوری قصد حمله نظامی به ما را پیدا نخواهد کرد. اگر آن موقع ما آتش بس را می پذیرفتیم شش ماه بعد صدام به ما حمله می کرد و ما شکست می خوردیم.

*شما می گویید در پایان جنگ اوضاع تسلیحاتی ایران خوب بود اینکه ما پذیرفتیم بخاطر این بود که احساس کردیم مردم دیگر در جبهه ها حضور پیدا نمی کنند یا بعدهای اجتماعی دیگری برای توقف جنگ اتفاق افتاد؟

اجازه بدهید بیشتر توضیح دهم، بالاخره جنگ یک آغاز دارد و یک پایان. این اواخر و 6 سال بعد از فتح خرمشهر دو دسته در جنگ وجود داشتند، یک دسته معتقد بود که ما دیگر دنبال چه چیزی هستیم و در صورت ادامه شرایط کنونی امکانات مملکت از نظر غیر نظامی و اقتصادی تحلیل می رود. آن زمانی که اتش بس برقرار می شود من در جنگ کاره ای نیستم، من جنگ افروزم، من را کنار می گذارند ستاد جنگ دولت می شود یعنی من فرمانده لجستیک جنگ هستم که در آن شرایط بجای من آقای بهزاد نبوی مسئول لجستیک می شود و یا بجای آقای خرازی که مسئول تبلیغات جنگ بود آقای خاتمی قرار می گیرد و به عبارتی خود اعضای دولت مسئول جنگ می شوند.

اینها از فرمانده سپاه سوال می کنند که جنگ کی تمام می شود می گویند وقتی صدام سقوط کند. صدام کی سقوط می کند؟ زمانی که ما بغداد را بگیریم، بغداد را کی می توانیم بگیریم؟ وقتی که شما این امکانات را به ما بدهید و ما این امکانات را بکار بگیریم. اینجا دو بحث وجود دارد که من در جریان نبودم و بعدها فهمیدم سپاه هم نگفته بود این امکانات را یکروزه به ما بدهید زمان گذاشته بود. اگر من مسئول بودم همان کار را انجام می دادم و بغداد را می گرفتیم اما انها می روند پیش امام و می گویند این امکانات را برای ادامه جنگ از ما می خواهند و ما نمی توانیم آماده کنیم. امام می گوید آتش بس را بپذیرید. اما با تمام عقیده ای که داشتم معتقدم جنگ در زمان خوبی تمام شد.

*چطور؟

یک عده معتقد بودند که ما آن زمان در ضعف نظامی بودیم در حالی که صدام هم همین فکر را کرد و دو اتفاق افتاد یکی اینکه نیروهای خود را جمع کرد و با حداقل ده تا 15 لشکر به خوزستان حمله کرد بعد از آتش بس (این را اکثر مردم نمی دانند) سپاه و ارتش هم به مقابله پرداختند و همه نیرو های عراق را از هم پاشیدند.

از آن نمایش دارتر عملیات مرساد یا همان فروغ جاویدان است که این هم به لطف خدا و با حماقت آنها فلج شد. بعبارتی سازمان منافقین با عملیات مرساد از بین رفت من خودم عملیات که تمام شده بود در منطقه بودم به مرز رفتم و نعش خیلی از هم زندانی های خودم که در قبل از انقلاب زندان بودند و بعد فرمانده ارتش منافقین شده بودند را دیدم. بنابراین باید بگویم که، ما از موضع ضعف آتش بس را نپذیرفتیم ولی در خوب زمانی جنگ تمام شد و رندی سیاسیون توانست جنگ را به پایان برساند.

*بین صحبت های خودتان گفتید زمانی برای ما اتمام جنگ مطلوب بود که صدام سقوط کند و ما بغداد را بگیریم قبل از آن با نقد از حرف صدام یاد کردید که صدام گفته بود ما تهران را تصرف می کنیم. این تشابه فکری با صدام نبود؟ اینطوری ما چه فرقی با صدام داشتیم؟

ببنید اتفاقا ما نشان دادیم که در جنگ ما برخلاف صدام فکر می کنیم. ان زمان که خرمشهر را گرفتند در و دیوار خرمشهر را دیوار نوشت می کردندنحن جئنا للخلود”یعنی ما آمده ایم که برای ابد بمانیم. یا صدام می گوید، اگر خرمشهر را گرفتید کلید بصره را تحویلتان می دهم یعنی ما فقط خرمشهر را نمی خواهیم بعد از ان به سراغ آبادان می رویم و بعد اهواز بعد تهران. ولی وقتی ما حلبچه و خرمال و چند شهر دیگر عراق را گرفتیم و خیلی زود تخلیه کردیم. نه تنها مردم آنجا را نجات دادیم بلکه در بمباران شیمیایی صدام که خود من سه شبانه روز نخوابیدم برای تخلیه مردم آنجا که باید از یک رودخانه عبور می کردیم تلاش کردم. بعد از آن هرسین را آماده کردیم و همه مدارسش را چادر زدیم و چندهزار مردم را با عزت و احترام نجات و البته چند نفر شهید هم دادیم وقتی آثار شیمیایی از شهر پاک شد آنها را بازگرداندیم.

ما اگر می گوییم بغداد را می گرفتیم؛ نمی خواستیم بغداد بمانیم. حتما مثل همین کاری که الان با عراق کردیم انجام می دادیم، الان وقتی رفتیم بغداد را از دست داعش نجات دادیم مگر ماندیم.

*به هر ترتیب استراتژی های جنگ نوین تغییر در مرزها نیست، برای مثال در شرایط بعد از حمله آمریکا که ایران نیز در عراق نفوذ کرد از نظر سیاسی و بدون تغییر مرزها، عراق تحت سیطره سیاسی ایران قرار گرفته است. چرا که این کشور دیگر توانی برای سیاست ورزی مستقل ندارد. حال سوال این است که بعد از گذشت سه دهه از پایان جنگ سپاه به یک قدرت نظامی در خاورمیانه تبدیل شده، خاورمیانه ای که هر روز پر چالش تر می شود. ارزیابی شما از شرایط فعلی منطقه چیست و آیا احتمال یک جنگ بزرگتر را می دهید؟

یک غده سرطانی در منطقه هست بنام حکومت جعلی اسرائیل که انقلاب اسلامی نه تنها از زمان پیروزی بلکه انقلابیون مسلمان ایرانی از زمان پیدایش اسرائیل این حکومت جعلی را نپذیرفتند. قبل از انقلاب حضرت امام فتوا می دهند که تا یک سوم وجوهات را می توانید به فلسطینی ها کمک کنیم. با پیروزی انقلاب، کار سمبلیکی انجام می شود؛ سفارت اسرائیل در ایران تعطیل می شود و آن را به فلسطینی ها تحویل می دهند.

اصولا جمهوری اسلامی هرگز موجودی بنام اسرائیل را نپذیرفته است. در راستای از بین رفتن این حکومت جعلی خیلی اتفاقات افتاد یعنی وقتی که اسرائیل درست همزمان با پیروزی ما در خرمشهر، حمله کرد و جنوب لبنان را گرفت ما رفتیم کمک کنیم اما امام گفتند خیر، راه قدس از کربلا می گذرد و نیروهای سپاهی که توان داشتند، مردم لبنان را آموزش می دادند و نیرویی بنام حزب الله را تشکیل دادند. این نیرو یک مساله را در منطقه عوض کرد یعنی اینکه یک قدرتی در منطقه بوجود آمده بنام اسرائیل که این قدرت شکست ناپذیر است و در 6 روز سه دولت بزرگ عربی یعنی مصر اردن و سوریه

منبع: جماران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۱۴۲۲۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شهید مطهری برای نخبگان فکری جبهه انقلاب یک اسوه تمام عیار است

به گزارش خبرنگار مهر، حجت‌الاسلام علی زاهد دوست چهارشنبه شب در مراسم بزرگداشت هفته عقیدتی و سیاسی در سپاه امام رضا (ع) اظهار داشت: شهید مطهری، نه یک فرد بلکه یک مکتب، گفتمان و یک جریان بود که برای خواص و نخبگان فکری جبهه انقلاب، یک الگو و اسوه تمام عیار است.

امام جمعه شهرستان دشتی افزود: امامین انقلاب، یکی از اصلی ترین ویژگی‌های شخصیتی شهید مطهری را «بصیرت» دانسته‌اند.

وی گفت: مؤلفه‌های بصیرت در شخصیت علمی و معنوی شهید مطهری را می‌توان اسلام‌شناسی، و التزام به آموزه‌های اسلامی، تکلیف‌مداری و تکلیف‌شناسی، زمان‌شناسی، اولویت‌شناسی، شبهه‌شناسی، و روحیه انقلابی و داشتن چهارگانه علم، مهارت، ابتکار و شجاعت لازم در مواجهه با مسائل و پدیده‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی دانست.

امام جمعه دشتی بیان کرد: هدف اصلی از نامگذاری این هفته ارج نهادن به زحمات تمامی معلمان، مربیان و فعالان عقیدتی و سیاسی است که در زمینه تعلیم و تربیت فعالیت می‌کنند. معلمان و مربیان عقیدتی نقش هدایتگری و انسان سازی دارند.

حجت الاسلام زاهد دوست یادآور شد: مجموعه عقیدتی سیاسی سپاه در جهت تربیت نیروهای انقلابی وفادار به ارزش‌های انقلاب و ایجاد انگیزه بین این نیروها موفق عمل می‌کنند.

وی گفت: پاسخ غرورآفرین سپاه و عملیات وعده صادق کشور را تا سال‌ها از گزند و طمع دشمنان بیمه کرد.

کد خبر 6094702

دیگر خبرها

  • شهید مطهری برای نخبگان فکری جبهه انقلاب یک اسوه تمام عیار است
  • حمله هوایی و موشکی روسیه به مقر فرماندهی ارتش اوکراین/حمله پهپادی اوکراین به مناطق مختلف روسیه/اوکراین ۳۰۰ هزار پهپاد می‌خرد
  • دستور روسیه برای افزایش تولید تسلیحات
  • اقامتگاه مدیرعامل کارخانه مشهور اسلحه‌سازی آلمان به آتش کشیده شد!
  • دستور وزیر دفاع روسیه به ارتش برای اختصاص تسلیحات بیشتر در جنگ اوکراین
  • حضور ۳ هزار نفری کارگران سوادکوه در جبهه‌های دفاع مقدس
  • پنتاگون: نه تنها اف-۱۶، بلکه تسلیحات دیگر به اوکراین ارسال می‌کنیم
  • این دروغ را درباره کاهش افسردگی باور نکنید
  • زلنسکی: روسیه از سرعت پایین انتقال تسلیحات به ما بهره می‌برد
  • معرفی 10 مورد از نژاد های خرگوش خانگی در دنیا (+عکس)